سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تقدیم به همه زنان

ارسال  شده توسط  مسعود اولیایی در 87/12/4 3:37 عصر

 زن عشق می کارد و کینه درو می کند...دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر...می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـاجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی با اختیار اقدام کن.

بختک

ارسال  شده توسط  مسعود اولیایی در 87/10/17 8:0 صبح

بختک در افسانه‌ها و باور عامیانه ایرانی نام موجودی تخیلی است که شبها قصد خفه کردن افراد در خواب را دارد.
برخی منابع نیز بختک را با کابوس هم‌معنی دانسته اند. البته بختک با کابوس هم معنا نیست.
بختک موجودی نامریی است که شب هنگام بر بدن انسان مسلط می‌شود و تمام بدن را در اختیار گرفته و قفل می‌کند، درین حالت انسان فقط نظاره گر ناتوانی خود است. ترسی بدون دلیل وجود انسان را در بر می‌گیرد و انسان توان کوچک‌ترین واکنشی نسبت به این ترس ندارد .

در برخی باورهای قدیمی معتقدند که بختک روی سینه افراد می‌نشیند و تمام وجود انها را فلج می‌کند. شاید ترس انسان گرفتار این موجود نیز بدلیل این است که حضور انرا بر روی خود احساس می‌کند ولی نمی‌تواند انرا ببیند.

برخی دیگر بر این باورند که بختک در درون انسان نفوذ می‌کند و بدن را در اختیار می‌گیرد. اصطلاح " بختک روی زندگیش افتاده " نیز ازین جا وارد ادبیات فارسی شده است  .

مشخصات علمی

این پدیده با نام Sleep Paralysis شناخته می‌شود. در هنگام به خواب رفتن و در مرحله REM، بدن به طور طبیعی دچار فلجی موقت می‌شود. بختک زمانی رخ می‌دهد که مغز از وضعیت REM بیرون می آید (بیدار می‌شود) اما فلج موقت بدن همچنان باقی می ماند.

 تفسیر دانشنامه‌ای

حالت اختناق و سنگینی که گاهی در خواب به انسان دست می‌دهد، رؤیای وحشتناک توأم با احساس خفقان و سنگینی بدن که انسان را از خواب می‌پراند.

خفتک، خفتو، برفنجک، درفنجک و فرنجک و فدرنجک و برغفج و برخفج و خفج و فرهانج و کرنجو و سکاچه هم گفته شده به عربی کابوس می‌گویند. «فرهنگ عمید»

بختک موجودی افسانه ئی است که عوام، احساس سنگینی را که گاه اوقات به شخصی که طاقباز خوابیده دست می‌دهد به وسیله او توجیه می‌کنند.

 بختک یا فرنجک، به عقیده عوام، کنیز اسکندر بود. هنگامی که کلاغ به مشک محتوی آب حیات که اسکندر با خود از ظلمات آورده بود منقار زد و آن را درید و آب حیات بر زمین ریخت، این کنیز بی درنگ مشتی از آن آب را برداشته نوشید و اسکندر که سخت خشمگین شده بود به ضرب شمشیر بینی او را بینداخت، و فرنجک از گِل، و به قولی از خمیر، بینی ئی برای خود ساخت.

فرنجک که به سبب نوشیدن آن آب عمر جاودانه یافته است چون کسی را به پشت خفته ببیند بر سینه او می‌جهد. اگر در آن حال خفته بیدار شده چنگ در بینی او اندازد فرنجک از بیم آن که بینیش کنده شود گنجی از گنجهای اسکندر را که می‌شناسد رشوت خواهد داد تا دست از بینیش بردارد. بختــک که به سبب همین افسانه بینی گلی، دماغ گلی و خمیری نیز خوانده می‌ شود به عقیده عوام در تاریکی و بخصوص زیر درخت‌ها و در جنگل‌ها و باغ‌ها می‌گردد.

ظاهرأ این اعتقاد از ناآگاهی عوام به گاز کربنیکی که شب‌ها از گیاهان متصاعد می‌شود و کسی را که در جنـگل یا در زیر درخت خفته باشد به خفقان می‌افکند ناشی شده است.

برخی افراد معتقدند, در صورتی که بتوان گلو یا دماغ بختک را گرفت, می توان هر آرزویی کرد تا بختک آن را برآورده کند. «کتاب کوچه»

در زبان آلمانی به این نامها نیز معروف است:

Mahr – Schr?tel – Alb – Alf

آلمانی‌ها نیز همانند فارسی زبانان مثلی مترادف دارند:

Es lag mir wie ein Alp auf der Brust

مثل بختک(با سنگینی جثه به روی کسی یا چیزی افتادن)

جستجو در چند فرهنگ و دانشنامه

 

سایت جن در این باره نظر خاصی ندارد چون هنوز تیم پژوهشی نتیجه ای اعلام نکرده است و تحقیقات ما در این زمینه منحصر به شنیده های شاهدان عینی میباشد .

اما یکی از مجربین علوم نامحسوس و محققین که در امر پشتیبانی سایت جن همکاری میکنند به نام آقای استاد جعفری تاکید بر این مسئله دارند که بختک خود موجودی است که در خارج وجود دارد و چون انسان از انرژیهای خاص روحی برخوردار است برای کسب انرژی ، در مواقعی روی جسم انسانی که به پشت خوابیده (یعنی پشتش کامل روی زمین باشد) میافتد تا از انرژیهای درونی او استفاده نماید.

ایشان میفرمایند علت اینکه شخص احساس خفگی میکند به خاطر سنگینی جسمی بختک نیست علت احساس خفگی سرعت از دست دادن انرژی است که فرد را دچار این توهم میکند که بختک او را خفه میکند .

خصوصیات ذکر شده توسط جناب استاد جعفری و شاهدان عینی در باره  بختک چنین است :

قد بلند ، بدنی پوشیده از موهای چند سانتی بسیار لطیف و نرم که کل بدن را پوشانده و قرار گرفتن کامل روی جسم انسان..


جن در کلام بزرگان

ارسال  شده توسط  مسعود اولیایی در 87/7/8 4:47 صبح

 
 

نظر بوعلی سینا در باره جن:
جن حیوان هوایی عاقل ، که دارای جرم شفاف است و به اشکال گوناگون در می آید . رساله حدود

نظر استاد علامه طباطبایی صاحب تفسیر کبیر المیزان  در باره جن:

کلمه (جن ) به معناى نوعى از مخلوقات خداست که از حواس ما مستورند، و قرآن کریم وجود چنین موجوداتى را تصدیق کرده ، و در آن باره مطالبى بیان کرده :
اول اینکه : این نوع از مخلوقات قبل از نوع بشر خلق شده اند.
دوم اینکه : این نوع مخلوق از جنس آتش خلق شده اند، همچنان که نوع بشر از جنس خاک خلق شده اند، و در این باب فرموده : (و الجان خلقناهم من قبل من نار السموم ) .
سوم اینکه : این نوع از مخلوقات مانند انسان زندگى و مرگ و قیامت دارند، و در این باب فرموده : (اولئک الذین حق علیهم القول فى امم قد خلت من قبلهم من الجن و الانس ) .
و چهارم اینکه : این نوع از جانداران مانند سایر جانداران نر و ماده و ازدواج و توالد و تکاثر دارند، و در این باره فرموده : (و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن ) .
پنجم اینکه : این نوع مانند نوع بشر داراى شعور و اراده است ، و علاوه بر این ، کارهایى سریع و اعمالى شاقه را مى توانند انجام دهند، که از نوع بشر ساخته نیست ، همچنان که در آیات مربوطه به قصص سلیمان (علیه السلام ) و اینکه جن مسخر آن جناب بودند، و نیز در قصه شهر سبا آمده است .
ششم اینکه : جن هم مانند انس مؤ من و کافر دارند، بعضى صالح و بعضى دیگر فاسدند، و در این باره آیات زیر را مى خوانیم (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ، انا سمعنا قرانا عجبا یهدى الى الرشد فامنا به ) ، (و انا منا المسلمون و منا القاسطون ) ، و (انا منا الصالحون ، و قالوا یا قومنا انا سمعنا کتابا انزل من بعد موسى مصدقا لما بین یدیه یهدى الى الحق و الى طریق مستقیم یا قومنا اجیبوا داعى الله ) ، و آیات دیگرى که به سایر خصوصیات جنیان اشاره مى کند.
از کلام خداى تعالى استفاده مى شود که ابلیس از طایفه جن بوده ، و داراى فرزندان و قبیله اى است ، چون در قرآن مى خوانیم : (کان من الجن ففسق عن امر ربه ) ، و نیز مى خوانیم : (افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونى ) ، و نیز مى خوانیم : (انه یریکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم ) .  تفسیر سوره جن

 

نظرمتفکر شهید استاد مطهری در باره جن:

« و خلق الجان من مارج من نار »" قرآن موجود دیگری را عرضه می‏دارد به نام " جن " یا " جان " که در ادبیات فارسی ما این امر منشأ یک‏ سلسله اشتباهات شده و آن این است که ما اغلب کلمه " جن " را به " دیو " ترجمه می‏کنیم و دیو در فارسی قدیم و در فرهنگ خیلی قدیم ایران ‏معنا و مفهوم دیگری داشته غیر از مفهومی که جن در قرآن دارد . مثل خود کلمه " شیطان " است که گاهی آن را به " اهریمن " ترجمه می‏کنند ، در صورتی که این دو کلمه مساوی یکدیگر نیستند .
 قرآن همه مأمورانی را که در نظام‏
 خلقت از طرف پروردگار دخالت دارند " ملک " می‏نامد ، ولی در مقابل‏  به " جن " هم قائل است . جن در ردیف ملائکه نیست ، در ردیف انسان‏  است ، یعنی در عالم جزء مخلوقاتی است که مکلف و موظف ‏اند ، مثل انسان‏ ، منتها جن مخلوقی است که درجه‏اش از انسان پایین‏تر است . گو اینکه از نظر بعضی از قدرتها بر انسان می‏چربد و تواناییهایی داردکه انسان ندارد .
ولی از نظر درجه وجودی از انسان پست
‏تر است ، و حتی آن کارهایی که بعضی از افرادی که سر و کارشان با جن است - البته آنهایی که راست می‏گویند -  انجام می‏دهند ، اینها را اهل معنا نمی‏پسندند ، یعنی سروکار داشتن انسان‏ با جن روح انسان را تعالی نمی‏دهد ، تنزل می‏دهد و تعالی نمی‏دهد .

حال به‏  یک معنای دیگر ( که ) اساسا آنها خود به خود مسخر باشند آن مسأله دیگری‏  است .  اینجا از خلقت انسان و خلقت جن یاد شده . قرآن می‏گوید ما انسان را از خاک ، گل ، این جور چیزها آفریدیم و جن را از شعله ه‏ای از آتش آفریدیم :
" « و خلق الجان من مارج من نار »" جنس او آتشین است ، این یک جنس
است و او جنس دیگری ، مبدأ مادی این یک چیز است و مبدأ مادی او چیز دیگری . شیطان هم راجع به آدم اول همین حرف را زد ، گفت " « خلقتنی من‏ نار و خلقته من طین »" مرا از آتش آفریدی و او را از گل .‏ می‏خواست بگوید آتش بر گل شرافت دارد ، اصل من بر اصل او شرافت دارد .

آشنایی با قرآن (تفسیر سوره الرحمن)
 

نظر آیه الله استاد علامه مجلسی صاحب بحارالانوار در باره جن:

اختلافی بین مسلمانان نیست که شیطان وجن از اجسام لطیفی هستند که در برخی از جاها دیده می شوند ودارای حرکات سریئی هستند که قادرند حتی در مجرای خون بنی آدم نیز حرکت کنند .

بحارالانوار جلد 14 صفحه 635

 

نظر صدرالمتالهین شیرازی ملقب به ملا صدرا در باره جن:

جن را وجودی در این جهان حس ، و وجودی در جهان غیب و تمثیل ( عالم مثال) است . اما وجودشان در این جهان همانگونه که بیان شد هیچ جسمی که آنرا نوعی از لطافت و اعتدال باشد نیست جز آنکه آنره روحی در خور آن و نفسی که از مبداء فعال بر آن افاضه شده است میباشد وممکن است که علت ظهور صورت پنهانی (جنی) در برخی از اوقات آن باشد که آنان بدنهای لطیفی دارند که در لطافت و نرمی متوسط بوده و پذیرای جدایی و گرد آمدن است و چون گرد آمده و متکاثف  شده قوام آن ستبر شده و مشاهده میگردد .وچون جدا گشت قوامش نازک و جسمش لطیف گشته و از دیدگان پنهان میگردد مانند هوا که چون تکاثف یافته و به صورت ابر درآمد مشاهده می گردد و چون به لطافت خود بازگشت دیده نمی گردد زیرا برخی اوقات ابر از توده های زیاد هوا ، بدون آنکه از بخار دریا و جز آن یاری و مدد بگیرد بوجود می آید ، چنان که در محل خود بررسی شده است.

 

نظر عالم جلیل القدر ابراهیم عاملی در تفسر عاملی در باره جن:

بعضی حکما جنیان را صور معلقه نامیده اند که نه وابسته به آسمان و نه چسبیده به زمین باشند بلکه در میان آسمان و زمین به سر می برند و مانند آدمیان دریابند و بدانند و چون در ساختمان وجود جوری هستند که نزدیک به عوالم بالا می شوند شاید بتوانند پاره ای از مغیبات و آنچه پوشیده از آدمیان است آنها دریابند پس ممکن است به سوی عوالم بالا و عوالم الهی بروند و گوش فرا دهند و از ملائکه و موجودات مجرده چیزی فراگیرند.

 

نظر آیه الله سید عبدالکریم کشمیری در باره ملائکه ،جن و موکل:

درباره ملائکه از ایشان سوال شد فرمودند :

ملائکه انواع و اقسام بسیار دارند وظهورات آنان هم متعدد می باشد حتی بوی آنان در هر جایی خاص است  وقتی در نجف مشغول نماز هزار قل هوالله بودم ، دیدم کنارم ملکی همانند پنبه سفید میباشد من رکوع میروم او هم رکوع میکند و من سجده می کردم او هم سجده میکرد.

درباره جن از ایشان سوال شد فرمودند :

بارها این موجودات الهی را دیده ایم ، رنگ و بو و اشکال آنها نیز  مختلف و متعدد است.

درباره موکل از ایشان سوال شد فرمودند :

موکل اسماء الهی ملک هستند لکن مراتب اینها به نسبت بعضی ملائکه مقرب پایین تر است


   1   2      >